سپاس و ستایش خداوند را، آن حکیم آفریننده، بزرگوار بردبار و راستگو، بخشندهٔ مهربان و روزیدهنده. او که هفت آسمان را بدون ستون و پیوندی برافراشت، و زمین را با کوههای استوار پابرجا ساخت. خود را به آفریدگانش با دلایل و حقایق شناساند، و روزیِ تمام مخلوقات را بر عهده گرفت. انسان را از آبی جهنده آفرید، و او را به شریعتها برای پیوند میان مخلوقات ملزم نمود، و خطا و فراموشیِ او را در انجام اشتباهات بخشید.
تا زمانی که ساکت، سکوت کند و گوینده، سخن بگوید او را میستایم و گواهی میدهم که معبودی به حق جز الله یکتای بیشریک نیست؛ گواهی خالصانه و به دور از نفاق و گواهی میدهم که محمد بنده و فرستادهٔ اوست، کسی که دعوتش همه جا را فراگرفت. درود خدا بر او و بر یارش ابوبکر که در روز ارتداد مردم با عزمی استوار ایستاد و بر عمر خوارکنندهٔ کفار و فاتح سرزمینها، و بر عثمان که جز فرد تبهکار، حرمتش را نشکست، و بر علی که با شجاعت سراغ چالشها رفته و آنها را از سر راه برمیداشت، و بر خاندان و یارانش که هر یک از آنان از دیگران برتر است، سلام و درودی کامل بر آنان باد.
برادران و خواهران من. در میان باطل کنندههای روزه که قبلا ذکر شد به جز عادت ماهیانه و نفاس همهٔ موارد دیگر باعث باطل شدن روزه نمیشود مگر آنکه روزهدار هر یک را با علم و بدون فراموشی و از روی اختیار انجام داده باشد؛ یعنی: آمیزش جنسی و خروج منی با مباشرت، خوردن و آشامیدن و آنچه همانند این دو است، و حجامت و استفراغ. این موارد به سه شرط باعث بطلان روزه میشوند
شرط اول: داشتن آگاهی و علم؛ یعنی اگر از روی جهل و نادانی باشد روزهاش باطل نمیشود. زیرا خداوند متعال در سورهٔ بقره فرمودند: {رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا} [بقره: ۲۸۶] (پروردگارا، اگر فراموش یا خطا کردیم، ما را بازخواست نکن). و خداوند عزوجل فرمود: «چنین کردم».[1] و نیز فرمودهٔ خداوند متعال: {وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَكِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا} [احزاب: ۵] (در مورد آنچه [قبلاً] اشتباه کردهاید، گناهی بر شما نیست؛ ولی [در مورد] آنچه دلهایتان قصد آن را دارد [و عمداً بر زبان میآورید، مسؤول هستید و گناهکار میشوید؛ پس اگر توبه کنید،] همواره الله آمرزنده مهربان است).
خواه شخص نسبت به حکم شرعی جاهل باشد، مانند اینکه گمان کند این چیز روزه را باطل نمیکند و آن را انجام دهد، یا نسبت به وضعیت (زمان) جاهل باشد، مانند اینکه گمان کند فجر هنوز طلوع نکرده و غذا بخورد در حالیکه فجر طلوع کرده باشد، یا گمان کند خورشید غروب کرده و افطار کند در حالی که هنوز غروب نکرده است. در تمام این موارد روزهاش باطل نمیشود.
دلیل این امر، روایتی از عدی بن حاتم رضی الله عنه در صحیحین است که گفت: هنگامی که این آیه نازل شد: {حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ} [بقره: ۱۸۷] (تا رشتهٔ سپیدِ صبح (فجرِ صادق) از رشتهٔ سیاه [شب] برایتان آشکار گردد). من دو ریسمان، یکی سیاه و دیگری سفید برداشتم و آنها را زیر بالشم قرار دادم و به آنها نگاه میکردم. وقتی رشتهٔ سفید از سیاه برایم آشکار شد، از خوردن دست کشیدم. صبح که شد، نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رفتم و آنچه را انجام داده بودم به او خبر دادم. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «بالش تو واقعاً پهن است اگر رشتهٔ سفید و سیاه زیر بالش تو بود! منظور از آن روشنایی روز و تاریکی شب است».[2]
عدی پس از طلوع فجر غذا خورده بود و از خوردن دست نکشید تا اینکه دو رشته برایش مشخص شده بودند اما پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به او دستور قضای روزه نداد، زیرا او نسبت به حکم جاهل بود.
و در صحیح بخاری از اسماء دختر ابوبکر رضی الله عنهما نقل شده است که گفت: در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در روزی ابری افطار کردیم، سپس خورشید نمایان شد.[3] و ذکر نکرده است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به آنها دستور قضا داده باشد؛ زیرا آنها نسبت به وقت جاهل بودند. و اگر پیامبر به آنها دستور قضا میداد، حتماً نقل میشد؛ زیرا از مواردی است که به دلیل اهمیتش، انگیزه برای نقل آن بسیار است.
بلکه شیخ الاسلام ابن تیمیه در رساله «حقیقة الصیام»[4] میگوید: هشام بن عروه یکی از راویان حدیث از پدرش عروه نقل کرده که به آنها دستور قضا داده نشد؛ اما هرگاه فرد به اینکه هنوز روز است و خورشید غروب نکرده، آگاه شود باید از خوردن دست بکشد تا خورشید غروب کند.
و همچنین اگر شخصی پس از طلوع فجر به گمان اینکه فجر طلوع نکرده غذا بخورد، سپس برای او روشن شود که فجر طلوع کرده است، روزهاش صحیح است و قضایی بر او واجب نیست؛ زیرا نسبت به وقت جاهل بوده است. الله متعال خوردن، آشامیدن و آمیزش را برای او مباح کرده تا زمانی که فجر طلوع کند، وکسی که آنچه مباح و اجازه داده شده است را انجام دهد به قضا ملزم نمیشود. اما هرگاه در حال خوردن یا آشامیدن برای او روشن شود که خورشید غروب نکرده یا فجر طلوع کرده است، باید فوراً دست بکشد و آنچه در دهانش است (اگر چیزی در آن هست) را بیرون بیندازد، زیرا عذر او در آن لحظه از بین رفته است.
شرط دوم باطل شدن روزه آن است که شخص به یاد داشته باشد که روزه است. اگر فراموش کرده باشد، روزهاش صحیح است و قضایی بر او واجب نیست، به دلیل آنچه پیشتر در آیهٔ بقره گذشت، و همچنین به دلیل روایتی که ابوهریره رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقل کرده است که فرمودند: «هر کس که فراموش کند و در حالی که روزه است بخورد یا بیاشامد، روزهاش را تمام کند زیرا خداوند به او غذا و آب داده است». و این لفظ از مسلم است.[5]
دستور پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به تمام کردن روزه، دلیلی بر صحت آن است، و اینکه غذا دادن و نوشاندن را به خداوند متعال نسبت داده است، دلیلی بر عدم مؤاخذه اوست. اما هر زمان که به یاد آورد یا به او یادآوری شد، باید دست بکشد و آنچه در دهانش است (اگر چیزی در آن هست) را بیرون بیندازد، زیرا دیگر معذور نیست. بر هر کس که روزهداری را در حال خوردن یا آشامیدن ببیند، واجب است که او را آگاه سازد، زیرا خداوند متعال فرمود: {وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى} [المائدة: ۲] (و در نیكوكارى و پرهیزگاری به یكدیگر یاری رسانید).
شرط سوم: داشتن اختیار است، یعنی مفطرات را با اختیار و ارادهٔ خود مصرف کند. بنابراین اگر مجبور به این کار شده باشد، روزهاش صحیح است و قضایی بر او نیست؛ زیرا خداوند سبحان، کسی که به اجبار کفر بورزد در حالیکه قلبش به ایمان، آرام و استوار باشد، حکم کفر را از وی مفی کرده است. الله متعال میفرماید: {مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ} [النحل: ۱۰۶] (هر کس بعد از ایمانش به الله کفر بورزد، [گرفتار عذاب الهی خواهد شد]؛ مگر کسی که [به این کار،] وادار شده باشد و[لی] دلش به ایمان، آرام [و استوار] باشد؛ اما هر کس سینهاش را به کفر بگشاید، خشم الله بر آنان است و عذابی سهمگین [در پیش] دارند).
پس اگر خداوند حکم کفر را از کسی که به آن مجبور شده برداشته، به طریق اولی حکم آنچه کمتر از آن است را برداشته است. هچنین سخن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم که: «خداوند نسبت به امت من از خطا، فراموشی و آنچه بدان مجبور شدهاند، گذشت کرده است»، روایت ابن ماجه و بیهقی،[6] و نووی آن را حسن دانسته است.[7]
پس اگر مردی همسر روزهدارش را به آمیزش مجبور کند، روزه همسرش صحیح است و قضایی بر او واجب نیست. البته برای مرد جایز نیست که همسرش را در حالی که روزه است به آمیزش مجبور کند مگر اینکه بدون اجازه او و در حالیکه شوهر حضور دارد (مسافر و... نیست) روزهٔ سنت گرفته باشد.
اگر گرد و غبار یا چیزی بدون اختیار وارد بدن روزهدار شود، یا مضمضه (آب در دهان گرداندن) یا استنشاق کند و مقداری آب بدون اختیار او وارد بدنش شود، روزهاش صحیح است و قضا لازم نیست.
سرمه و داروی چشم حتی اگر طعم آنها را در گلو احساس شود، روزه را باطل نمیکنند، زیرا این خوردن و آشامیدن، و یا همانند آنها نیست. همچنین ریختن دارو در گوش و نیز قرار دادن دارو بر روی زخم، حتی اگر طعم دارو را در گلویش احساس کند روزه را باطل نمیکنند، ، زیرا این نه خوردن است و نه آشامیدن، و نه به معنای آنهاست.
شیخ الاسلام ابن تیمیه در رساله «حقیقة الصیام»[8] میگوید: میدانیم که در کتاب و سنت دلیلی بر باطل شدن روزه با این چیزها وجود ندارد، پس پی بردیم که اینها روزه را باطل نمیکنند. همچنین میگوید:[9] زیرا روزه از احکام دین مسلمانان است که هم خواص و هم عوام به شناخت آن نیاز دارند. پس اگر این امور از مواردی بود که خداوند و رسولش هنگام روزه حرام کردهاند و روزه با آنها باطل میشد، این از مواردی بود که بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم واجب بود آن را بیان کند، و چنانچه آن را ذکر میکرد، صحابه آن را دانسته و همانطور که سایر احکام شرعی را ابلاغ کردند این را نیز به امت میرساندند.
پس چون هیچ یک از اهل علم از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در این باره حدیثی صحیح یا ضعیف یا مسند یا مرسل نقل نکردهاند، دانسته میشود که او چیزی از این موارد را ذکر نکرده است. و حدیثی که دربارهٔ سرمه روایت شده است – یعنی حدیثی که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به سرمهٔ خوشبو هنگام خواب دستور داد و فرمودند: «روزهدار باید از آن پرهیز کند» - ضعیف است، ابوداود آن را در سنن روایت کرده و دیگران آن را نقل نکردهاند، و در مسند احمد و سایر کتب معتبر نیز نیامده است. ابوداود میگوید: یحیی بن معین به من گفت: این حدیث منکر است.[10]
شیخ الاسلام همچنین[11] میگوید: احکامی که امت به شناخت آنها نیاز دارد، حتماً باید پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آنها را به طور عمومی و کامل بیان کرده باشد، و حتماً امت آنها را نقل کرده باشد. و هرگاه چنین نبود، پی میبریم که این از دین نیست. پایان سخن ایشان. و این کلامی متین و به جا است که بر دلایل آشکار و اساسی محکم بنا شده است.
روزه با چشیدن غذا اگر آن را نبلعد، و نیز با بوییدن عطر و بخور باطل نمیشود، اما نباید دود بخور را استنشاق کند؛ زیرا دارای ذراتی است که از بخور جدا شده و ممکن است مقداری از آن به معده برسد. همچنین روزه با مضمضه و استنشاق باطل نمیشود، اما نباید در این کارها مبالغه کند؛ زیرا ممکن است مقداری آب به درون شکمش رود. لقیط بن صبره رضی الله عنه روایت میکند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «وضو را کامل بگیر، و بین انگشتان را خلال کن، و در استنشاق مبالغه کن، مگر آنکه روزه باشی». روایت ابوداوود و نسائی، و ابن خزیمه آن را صحیح دانسته است[12].
روزه با مسواک زدن باطل نمیشود، بلکه مسواک زدن در ابتدا و انتهای روز برای روزهدار همانند کسانی که روزه نیستند، سنت است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اگر بر امتم سخت نمیبود، آنها را به مسواک زدن هنگام هر نماز امر میکردم. روایت شده توسط کتب ششگانه.[13] و این حدیث عام است و شامل روزهدار و غیر روزهدار در تمام اوقات میشود. و عامر بن ربیعه رضی الله عنه میگوید: بارها پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را دیدم که در حالی که روزه بود مسواک میزد. روایت احمد و ابوداود و ترمذی.[14] بهتر است روزهدار دندانهایش را با خمیردندان تمیز نکند؛ زیرا خمیر دندان طعم تندی دارد و بیم آن میرود که همراه با بزاق به درون شکم نفوذ کند، و سواک (مسواک چوبی) جایگزین مناسبی برای آن است.
برای روزهدار کارهایی که شدت گرما و تشنگی او را کاهش دهد، مانند خنک کردن با آب و امثال آن جایز است؛ و این به دلیل روایتی که مالک و ابوداود از یکی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقل کردهاند که گفت: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را در عرج (نام مکانی) دیدم به سبب تشنگی یا گرما بر سرش آب میریخت در حالیکه روزه بود.[15] و ابن عمر رضی الله عنهما نیز پارچهای را خیس کرد و در حالی که روزه بود آن را بر خودش انداخت، و انس بن مالک رضی الله عنه سنگی گود داشت که شبیه حوض بود. هرگاه هنگام روزه احساس گرما میکرد وارد آن میشد، گویی - والله اعلم - پر از آب بود. و حسن بصری رحمه الله فرموده است: مضمضه و خنک کردن برای روزهدار اشکال ندارد. بخاری این آثار را در صحیح خود به صورت معلق[16] ذکر کرده است.
برادران و خواهران من، در دین خداوند متعال فقیه شوید تا خدا را با بصیرت عبادت کنید، زیرا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابر نیستند، و کسی که خداوند برای او خیر بخواهد، او را در دین فقیه میگرداند.
پروردگارا ای مهربانترین مهربانان با رحمتت، ما را در دینمان فقیه گردان و توفیق عمل به آن را روزیمان فرما، و ما را بر آن ثابتقدم بدار و ما را مؤمن بمیران، و ما را به صالحان ملحق گردان، و ما و والدینمان و تمام مسلمانان را بیامرز.
وَصَلَّى اللهُ وَسَلَّمَ عَلَى نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِهِ وَصَحْبِهِ أَجْمَعِينَ.
علامه ابن عثیمین رحمه الله | ترجمه: مسعود ابراهیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]- مسلم آن را روایت کرده است (نویسنده). به روایت مسلم: کتاب الإیمان، باب بیان أن الله لا یکلف نفسا إلا وسعها (۱۲۶).
[2]- به روایت بخاری: کتاب تفسیر القرآن، باب قوله: {وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ} (۴۵۰۹) و مسلم: کتاب الصیام، باب بیان أن الدخول فی الصوم یحصل بطلوع الفجر (۱۰۹۰).
[3]- به روایت بخاری: کتاب الصوم، باب إذا أفطر فی رمضان ثم طلعت الشمس (۱۹۵۹).
[4]- رسالهٔ «حقیقة الصیام» که در ضمن مجموع الفتاوی (۲۵/ ۲۳۲) چاپ شده است.
[5]- روایت بخاری: کتاب الصوم، باب الصائم إذا أکل أو شرب ناسیاً (۱۹۳۳) و مسلم کتاب الصیام، باب أکل الناسی وشربه وجماعه لا یفطر (۱۱۵۵).
[6] ) روایت ابن ماجه: کتاب الطلاق، باب طلاق المکره والناسی، شماره حدیث (۲۰۴۵) و بیهقی (۷/ ۳۵۶) روایت ابن عباس رضی الله عنهما.
[7] ) المجموع شرح المهذب (۲/ ۲۶۷).
[8]- رسالهٔ «حقیقة الصیام» که در ضمن مجموع الفتاوی (۲۵/۲۳۶) چاپ شده است.
[9]- پیشین (۲۵/۲۳۴).
[10]- سنن ابوداوود: کتاب الصیام، باب فی الکحل عند النوم للصائم (۲۳۷۷).
[11] ) رساله (حقیقة الصیام) که در ضمن مجموع الفتاوی (۲۵/۲۳۶) چاپ شده است.
[12]- تخریج آن گذشت.
[13]- به روایت بخاری: كتاب الجمعة، باب السواك يوم الجمعة (۸۸۷)، و مسلم: كتاب الطهارة، باب السواك (۲۵۲)، و أبو داود: كتاب الطهارة، باب السواك (۴۶)، و ترمذي: أبواب الطهارة، باب ما جاء في السواك (۲۲) و نسائي: كتاب الطهارة، باب الرخصة في السواك للصائم في العشي (٧)، و ابن ماجه: كتاب الطهارة وسنتها، باب السواك (٢٨٧)، از ابوهريره رضی الله عنه.
[14]- بخاری به صورت معلق و با صیغه تمريض روایت کرده است و ترمذی آن را حسن دانسته است. حافظ ابن حجر در جایی از تلخیص میگوید: سند آن حسن است. (نویسنده).
روایت بخاری به صورت معلق: كتاب الصوم، باب سواك الرطب واليابس للصائم، قبل از حدیث شماره (۱۹۳۴). و احمد (۳/۴۴۵)، و أبو داود: كتاب الصيام، باب السواك للصائم (۲۳۶۴)، و ترمذي: كتاب الصوم، باب ما جاء في السواك للصائم (۷۲۵). نگا: التلخيص الحبير لابن حجر (۱/ ۲۲۹).
[15]- صحیح است (نویسنده). روایت مالك في الموطأ (۶۵۱/روايت ليثي)، وأبو داود: كتاب الصيام، باب الصائم يصب عليه الماء من العطش ويبالغ في الاستنشاق (۲۳۶۵).
[16]- صحیح بخاری: کتاب الصوم، باب اغتسال الصائم، قبل از حدیث شمارهٔ (۱۹۳۰).