ستایش خداوندی را سزد که عبادتکنندگان در مقابل شریعتش فروتن گشته و راکعان و ساجدان در مقابل عظمتش خاشع میشوند. برای لذت مناجات با او شبزندهداران بیدار مانده و جهت کسب پاداشش، مجاهد جان و مال خود را فدا کرده وجهاد میکند.
سخنش فراتر از آن است که شبیه کلام مخلوقات باشد. از جملهٔ کلامش کتابی است که بر پیامبرش احمد نازل کرده است. شب و روز آن را تلاوت کرده و تکرار میکنیم. با وجود تکرار زیاد، هرگز کهنه وخستهکننده نمیشود و پایان نمیپذیرد. او را می ستایم، ستایش کسی که امید دارد بر درگاه او بایستد و رانده نشود. گواهی میدهم که هیچ معبود به حقی جز الله یکتا نیست که شریکی ندارد، گواهی کسی که برای خدا اخلاص ورزیده و او را عبادت میکند، و شهادت میدهم که محمد بنده و فرستادهٔ اوست که حق عبادت را بهجا آورد و به اندازهٔ کافی توشه برداشت. صلوات خدا بر او و بر صحابیاش ابوبکر صدیق که دلهای دشمنانش را پر از زخمهای التیامناپذیر کرد و بر عمر که همواره اسلام را تقویت و یاری مینمود و بر عثمان که شهادت به سراغش آمد و لحظهای تردید به دل راه نداد و بر علی که با شمشیرش کشتزار کفر را درو و ریشهکن میکرد و بر سایر خاندان و یارانش، صلواتی بیپایان و تا ابد و سلامی کامل.
برادران و خواهران من: قرآنی که پیش روی شماست و آن را تلاوت کرده، شنیده، حفظ کرده و مینویسید، کلام پروردگارتان است. همان پروردگار جهانیان و خدای پیشینیان و آیندگان. قرآن ریسمان محکم و راه راست الهی و ذکری مبارک و نوری آشکار است. خداوند متعال حقیقتا آن را طوریکه شایستهٔ جلال و عظمت اوست گفته است و آن را بر جبرئیل امین، یکی از فرشتگان بزرگوار و مقرب القا کرد و او آن را بر قلب محمد صلی الله علیه وسلم با زبان عربی واضح نازل کرد تا از بیمدهندگان باشد. الله متعال آن را با توصیفاتی والا یاد کرده است تا آن را بزرگ و محترم شمارید. خداوند عزوجل میفرماید: {شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ} [البقرة: ۱۸۵] (ماه رمضان، [ماهی] است که قرآن در آن نازل شده است؛ [کتابی] که راهنمای مردم است و دلایل آشکاری از هدایت [با خود دارد] و جداکننده [حق از باطل] است).
{ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ} [آل عمران: ۵۸] )[ای پیامبر،] اینها که [از ماجرای عیسی] بر تو میخوانیم، از نشانهها[ی روشن] است [که بر راستگوییِ تو] و [درستیِ این] اندرز حکمتآمیز )قرآن) دلالت دارد).
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا} [النساء: ۱۷۴] (ای مردم، به راستی که برای شما از جانب پروردگارتان دلیلی روشن آمد و نوری آشکار (قرآن) را به سویتان نازل کردیم).
{يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ (۱۵) يَهْدِي بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَيُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ} [المائدة: ۱۵-۱۶] (قطعاً از جانب الله برایتان نور و كتابى روشنگر آمده است. الله به وسیلۀ این [کتاب،] کسانی را که به دنبال رضایتش باشند به راههای [امنیت و] سلامت هدایت میکند).
{وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَن يُفْتَرَى مِن دُونِ اللّهِ وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لاَ رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ} [يونس: ۳۷] (و نشاید كه این قرآن از جانب غیرِ الله [و] به دروغ ساخته شده باشد؛ بلكه تصدیقکننده کتابهایی است كه پیش از آن آمده است و شرح [احکام] آنهاست و تردیدى در آن نیست [و] از [جانبِ] پروردگار جهانیان [نازل شده] است).
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ} [يونس: ۵۷] (اى مردم، به راستى براى شما از جانب پروردگارتان موعظهاى آمده است و شفایى براى آنچه در دلهاست و هدایت و رحمتى براى مؤمنان).
{الَر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ} [هود: ۱] (این [قرآن،] كتابى است كه آیات آن استحكام یافته [که هیچ خلل و نقصانی در آن وجود ندارد]، سپس از جانب [ذات] حكیمى آگاه، به روشنى بیان شده است).
{إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ} [الحجر: ۹] (به راستی که ما خود، قرآن را نازل کردیم و قطعاً خودمان نیز نگهبان آن [از هر گونه تبدیل و تحریفی] هستیم).
{وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ (۸۷) لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ} [الحجر: ۸۷-۸۸] (و به راستی، ما به تو «سبعُ المثانی» (سورۀ فاتحه) و قرآن بزرگ را دادیم. [بنابراین،] هرگز به آنچه [از نعمتهای دنیوی] که گروههایی از آنان (کافران) را بهرهمند کردهایم چشم ندوز و به خاطر [ناسپاسی و شرکِ] آنان اندوهگین نباش و با مؤمنان فروتنی کن).
{وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ} [النحل: ۸۹] (و ما این کتاب (قرآن)] را بر تو نازل کردیم که روشنگرِ همه چیز است و برای مسلمانان، رهنمود و رحمت و بشارت است).
{إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا (۹) وأَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا} [الإسراء: ۹-۱۰] (به راستی که این قرآن به استوارترین راه هدایت مىکند و به مؤمنانى كه كارهاى شایسته مىكنند مژده مىدهد كه پاداشى بزرگ برایشان [در پیش] است. و براى كسانى كه به آخرت ایمان نمىآورند، عذابى دردناک مهیّا كردهایم).
{وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا} [الإسراء: ۸۲] (و از قرآن، آنچه درمان [شرک و کفر] و رحمتی برای مؤمنان است نازل میکنیم و [این کتاب،] بر ستمکاران [مشرک] جز زیان نمیافزاید).
{قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا} [الإسراء: ۸۸] ([ای پیامبر،] بگو: «اگر انس و جن [همگی] جمع شوند تا همانند این قرآن را بیاورند، [هرگز] همانندش را نخواهند آورد؛ هر چند آنان پشتیبان یکدیگر باشند).
{مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى (۲) إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى (۳) تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى} [طه: ۲-۴] ([ای پیامبر، ما] قرآن را بر تو نازل نکردیم تا در رنج بیفتی. [این قرآن،] [آن را نفرستادیم] مگر آنکه پندی باشد برای هر کس که [از عذاب الهی] میترسد. فروفرستادهای است از جانب آن ذاتی که زمین و آسمانهای بلند را آفریده است).
{تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا} [الفرقان: ۱] (پربرکت [و بزرگوار] است ذاتی که قرآن را [که جداکنندۀ حق و باطل است] بر بندهاش نازل کرد تا بیمدهندۀ جهانیان باشد).
{وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (۱۹۲) نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ (۱۹۳) عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ (۱۹۴) بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ (۱۹۵) وَإِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ (۱۹۶) أَوَلَمْ يَكُن لَّهُمْ آيَةً أَن يَعْلَمَهُ عُلَمَاء بَنِي إِسْرَائِيلَ} [الشعراء: ۱۹۲-۱۹۷] (و به راستی [این] قرآن فروفرستادۀ پروردگار جهانیان است. روح الامین (جبرئیل) آن را فرود آورده است. بر قلب تو [نازل کرده است] تا بیمدهنده باشی. [قرآن را] به زبان عربی روشن [نازل نمود]. و بیتردید، [بشارت نزولِ] آن، در کتابهای پیشینیان [نیز آمده] است. آیا همین نشانه برایشان کافی نیست که علمای بنیاسرائیل از [حقیقتِ] قرآن آگاهند؟).
{وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ (۲۱۰) وَمَا يَنبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ} [الشعراء: ۲۱۰-۲۱۱] (و این قرآن را شیاطین نازل نکردهاند. آنان نه درخورِ این كارند و نه توانش را دارند).
{بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ} [العنكبوت: ۴۹] (بلکه آن [کتاب، شامل] آیات روشنی است که در سینۀ دانشوران [مؤمن] جای دارد).
{إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ (۶۹) لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ} [يس: ۶۹-۷۰] (این [که آموختهایم، چیزی] نیست مگر اندرز و قرآنی روشن. تا هر کس را که زنده[دل] باشد، بیم دهد و فرمان [عذاب الهی] بر کافران محقَّق گردد).
{كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ} [ص: ۲۹] ([ای محمد، این قرآن] کتابی است پربرکت که بر تو نازل کردیم تا [مردم] در آیاتش به دقت بیندیشند و خردمندان پند گیرند).
{قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ} [ص: ۶۷] ([به کافران] بگو: این [قرآن،] خبرى بزرگ است).
{اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ} [الزمر: ۲۳] (الله بهترین سخن را به صورت كتابى نازل كرده كه [برخی از آیاتش] همانند یكدیگر و [برخی نیز] مکرر است. كسانى كه از [مجازات] پروردگارشان بیم دارند، [با شنیدن این آیات،] مو بر تنشان راست میشود و سپس دل و جانشان با یاد الله آرام میگیرد. این هدایتِ الله است كه هر کس را بخواهد، به آن راه مینماید؛ و هر کس که الله او را گمراه سازد، هیچ هدایتگری نخواهد داشت).
{إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ (۴۱) لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ} [فصلت: ۴۱-۴۲] (کسانی كه این قرآن را كه براى [هدایت]شان آمده است، انكار كردهاند، [در قیامت عذاب خواهند شد]. این [کلامِ الهی،] كتابى است شكستناپذیر. سخن باطل، نه از پیش رو و نه از پشت سرش (از هیچ جهت و از هیچ نظری) به آن راه نمییابد و از جانب [پروردگارِ] حکیمِ ستوده نازل شده است).
{وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ} [الشورى: ۵۲] ([ای پیامبر] اینگونه، قرآن را [توسط جبرئیل و] به فرمان خویش بر تو وحى كردیم. [پیش از آن] تو آگاهى نداشتى كه كتاب و ایمان چیست؛ ولى ما آن را نورى ساختیم كه هر یک از بندگان خویش را كه بخواهیم، به آن هدایت كنیم؛ و مسلّماً تو به راهى راست (اسلام) هدایت مىكنى).
{وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ} [الزخرف: ۴] (این كتاب، كه بلندمرتبه و حكمتآموز است، در لوح محفوظ نزد ما ثبت شده است [و دستخوش تغییر نخواهد شد]).
{هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ يُوقِنُونَ} [الجاثية: ۲۰] (این [قرآن] مایه بصیرت مردم است و هدایت و رحمتی برای اهل یقین است).
{وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ} [ق: ۱] (سوگند به قرآن ارجمند).
{فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ (۷۵) وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ (۷۶) إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ (۷۷) فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ (۷۸) لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ} [الواقعة: ۷۵-۸۰] (سوگند به جایگاه ستارگان که اگر بدانید، سوگند بزرگی است. كه این [گفتار]، قرآنى گرانقدر است؛ در لوح محفوظ قرار دارد. جز فرشتگان پاکسیرت، کسی [آن را نمیبیند و] به آن دسترسی ندارد. از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است).
{لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ} [الحشر: ۲۱] (اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، یقیناً آن را از ترس الله خاکسار [و] از هم پاشیده میدیدی؛ و این مَثلها را برای مردم میزنیم، باشد که بیندیشند).
واز زبان جنیان حکیات میکند: {إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا (۱) يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ} [الجن: ۱-۲] (بیگمان ما قرآنی شگفتآور شنیدیم که به راه راست هدایت میکند).
و فرمود: {بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ (۲۱) فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ} [البروج: ۲۱-۲۲] (آری، این [آیات، شعر و سحر نیست؛ بلکه] قرآن شکوهمند است. در لوح محفوظ [از هر گونه تحریف و تبدیل، در امان] است).
این اوصاف عظیم و بسیاری که نقل کردیم و دیگر اوصافی که نقل نکردیم، همگی بر بزرگی قرآن و وجوب بزرگداشت و رعایت ادب هنگام تلاوت و دوری از شوخی و بازی هنگام قرائت آن دلالت میکنند.
از جمله آداب تلاوت، اخلاص است؛ زیرا تلاوت قرآن همانطور که پیشتر فضیلت آن گذشت، از عبادتهای بزرگ است. خداوند متعال فرموده است: {إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ} [الزمر: ۲] (این کتاب را بهحق بر تو نازل کردیم؛ پس الله را با خلوص اعتقاد عبادت کن). و فرمود: {وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء} [البينة: ۵] (و آنان فرمان نیافتند جز اینکه الله را عبادت کنند در حالی که دین [خود] را برای او خالص گردانند [و از شرک و عبادت معبودان باطل،] به توحید روی آورند). و میفرماید: {فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ} [غافر: ۱۴] ( الله را با خلوصِ اعتقاد بخوانید). و این شامل دعای درخواست و دعای عبادت میشود.
و پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «قرآن را بخوانید و با آن رضایت خداوند عزوجل را بطلبید، پیش از آنکه گروهی بیایند که آن را همچون [راست نگه داشتن] چوب تیر برپا میدارند، در [پاداش] آن شتاب میکنند و در آن تأخیر نمیکنند». به روایت احمد[1]. و معنای «یتعجلونه» این است که با آن پاداش دنیا را میطلبند.
از جمله آداب تلاوت این است که که آن را با قلبی حاضر بخواند و در آن تدبر کند، معانیاش را بفهمد، و هنگام شنیدن آن فروتن و خاشع گردد و در قلبش احساس کند که الله متعال او را در این قرآن مخاطب قرار میدهد؛ زیرا قرآن کلام خداوند عزوجل است.
و از آداب آن این است که قرآن را با طهارت بخواند؛ زیرا این از بزرگداشت کلام خداوند عزوجل است. شخص جُنُب اگر میتواند از آب استفاده کند تا وقتی که غسل نکرده نباید قرآن بخواند و چنانچه به دلیل بیماری یا نبود آب قادر به این کار نیست تیمم کند. شخص جُنُب میتواند ذکر کرده و یا دعاهای قرآنی را بدون اینکه نیت تلاوت قرآن داشته باشد بخواند، مانند اینکه بگوید: «لا إله إلا أنتَ سُبحانَكَ إنی کُنتُ من الظالمین» یا بگوید: «ربَّنا لا تُزِغ قلوبَنا بعد إذ هدیتَنا وهَب لنا من لَدُنكَ رحمة إنكَ أنتَ الوَهَّاب».
از جمله آداب قرائت: پرهیز از تلاوت قرآن در مکانهای ناپاک یا در جمعی است که به قرائت او گوش نمیدهند؛ زیرا قرائت در چنین جاهایی بیاحترامی به قرآن است. همچنین جایز نیست در توالت و مکانهایی شبیه آن که برای دفع ادرار یا مدفوع درست شده، قرآن بخواند؛ زیرا این شایستهٔ قرآن کریم نیست.
از دیگر آداب این است که هنگام نیت تلاوت، از شیطان رانده شده به خدا پناه ببرد؛ به دلیل سخن خداوند متعال: {فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ} [النحل: ۹۸] (پس [ای مؤمن،] هنگامی که قرآن میخوانی، از [شرّ] شیطانِ راندهشده [از رحمت الهی]، به الله پناه ببر. تا شیطان او را از تلاوت یا کمال آن باز ندارد).
اما در مورد بسم الله، اگر از اثنای سوره شروع کرد، بسم الله نگوید و اگر ابتدای سوره باشد، بسم الله بگوید. مگر در سورهٔ توبه که در ابتدای آن بسم الله نیست زیرا صحابه رضی الله عنهم هنگام نوشتن قرآن دچار اشکال شدند که آیا (سوره برائت) سورهای مستقل است یا ادامهٔ سوره انفال؟ پس آن را بدون بسم الله جدا کردند و این اجتهاد بدون شک مطابق با واقعیت است زیرا اگر بسم الله در ابتدای آن نازل شده بود قطعاً با حفظ الهی عزوجل محفوظ میماند؛ به دلیل سخن خداوند متعال: {إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ} [الحجر: ۹] (به راستی که ما خود، قرآن را نازل کردیم و قطعاً خودمان نیز نگهبان آن [از هر گونه تبدیل و تحریفی] هستیم).
از دیگر آداب این است که قرآن را با صدای خوب بخواند و با آن ترنم نماید؛ در صحیحین از حدیث ابوهریره رضی الله عنه آمده که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «خداوند به چیزی اجازه نداده، آنگونه که به پیامبری که صدای نیکو دارد و قرآن را با صدای زیبا میخواند، اجازه داده است».[2]
و در صحیحین از براء بن عازب رضی الله عنه روایت شده که گفت: شنیدم پیامبر صلی الله علیه و سلم در نماز عشاء {والتینِ والزیتون} میخواند، و هیچکس را ندیدم که صدایی نیکوتر یا تلاوتی [زیباتر] از ایشان داشته باشد.[3]
اما اگر اطراف قاری کسانی باشند که با بلند خواندن او اذیت شوند، مانند کسی که خوابیده است یا شخصِ نمازگزار و امثال آنها، نباید صدایش را آنقدر بلند کند که او را مشوش سازد یا سبب آزارش شود، زیرا پیامبر صلی الله علیه و سلم بر مردم وارد شد در حالیکه با صدای بلند نماز میخواندند، پس فرمود: «همانا نمازگزار با پروردگارش مناجات میکند، پس باید بنگرد چگونه با او مناجات میکند، و صدایتان را در قرائت قرآن بر یکدیگر بلند نکنید». مالک آن را در «الموطأ» روایت کرده[4]، و ابن عبدالبر گفته: این حدیث صحیح است[5].
از آداب تلاوت این است که: قرآن را با ترتیل (آرام و شمرده) بخواند؛ الله متعال فرمود: {وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا} [المزمل: ۴] (و قرآن را با ترتیل [و تأمل] بخوان). پس آن را با آرامش و بدون شتاب بخواند؛ زیرا این کار به تدبر در معانی و درست ادا کردن حروف و الفاظ آن کمک میکند. در صحیح بخاری از انس بن مالک رضی الله عنه روایت شده که از او درباره قرائت پیامبر صلی الله علیه و سلم پرسیده شد، فرمود: با کشش بود، سپس خواند: «بسم الله الرحمن الرحیم» در حالی که «بسم الله» را میکشید، و «الرحمن» را میکشید، و «الرحیم» را میکشید[6]. و از ام سلمه رضی الله عنها دربارهٔ تلاوت پیامبر صلی الله علیه و سلم پرسیده شد، فرمود: قرائت ایشان اینگونه بود که آیه آیه توقف میکرد: {بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (۱) الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (۲) الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (۳) مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ} [الفاتحة: ۱-۴]. احمد و ابوداود و ترمذی آن را روایت کردهاند.[7]
و ابن مسعود رضی الله عنه گفته است: آن را مانند دانههای خرما پراکنده نکنید، و مانند شعر سریع نخوانید، در شگفتیهای آن تأمل کنید، و دلها را با آن سوق دهید، و هدفتان اتمام سوره نباشد.[8]
اما سرعتی که در آن اخلال لفظ پیش نیاید یعنی برخی از حروف حذف نشود یا ادغامی که درست نیست پیش نیاید، اشکالی ندارد. اما اگر در آن اخلال به لفظ باشد، حرام است؛ زیرا تغییر قرآن است.
و از آداب تلاوت: این است که در هر زمانی از شب یا روز به آیهٔ سجده رسید و وضو داشت، سجده کند. تکبیر گفته و «سبحان ربی الأعلی» میگوید و دعا میکند و سپس بدون تکبیر و سلام از سجده بلند میشود زیرا از پیامبر صلی الله علیه وسلم چنین چیزی وارد نشده است. مگر اینکه در اثنای نماز باشد که هنگام سجده و بلند شدن از آن تکبیر میگوید، زیرا در حدیث ابوهریره رضی الله عنه آمده است که ایشان در نماز هرگاه بالا و پایین میرفت تکبیر میگفت و نقل میکند که پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز چنین میکردند. امام مسلم این را روایت کرده است.[9] همچنین از ابن مسعود رضی الله عنه روایت است که فرمود: پیامبر صلی الله علیه وسلم را مشاهده کردم که در همهٔ بالا و پایین رفتنها و نشست و برخاستها تکبیر میگفتند. به روایت احمد و نسائی و ترمذی، و ترمذی آن را صحیح دانسته است.[10] این عام بوده و شامل سجدهٔ نماز و سجدهٔ تلاوتِ داخل نماز میشود.
این بود برخی از آداب قرائت قرآن، پس به آنها پایبند و بر انجامش حریص باشید و به وسیلهٔ آنها فضل خداوند متعال را بجویید.
خداوندا، ما را از کسانی قرار ده که حدودت را رعایت کرده و به پاداشهایت دست مییابند و ما را از افرادی قرار ده که وارثان بهشت تو هستند. بارالها ای مهربانترین مهربانان، با رحمتت ما و والدینمان و همهٔ مسلمانان را بیامرز. وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
علامه ابن عثیمین رحمه الله | ترجمه: مسعود ابراهیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]- سندش حسن است (نویسنده). به روایت احمد (۳/۳۵۷).
[2]- به روایت بخاری: کتاب التوحید، باب قول النبی صلی الله علیه وسلم «الماهر بالقرآن مع الکرام البررة» (۷۵۴۴) و مسلم: کتاب صلاة المسافرین، باب استحباب تحسین الصوت بالقرآن (۷۹۲).
[3]- به روایت بخاری: کتاب الأذان، باب القراءة فی العشاء (۷۶۹) و مسلم: کتاب الصلاة، باب القراءة فی العشاء (۴۶۴).
[4]- موطا (۱۷۷/ روایت یحیی لیثی).
[5]- نگا: التمهید (۲۳/ ۳۱۹).
[6]- به روایت بخاری: کتاب فضائل القرآن، باب مد القراءة، شمارهٔ حدیث (۵۰۴۶).
[7]- به روایت احمد (۶/۳۵۲)، ابوداود: کتاب الحروف والقراءات، شماره حدیث (۴۰۰۱)، و ترمذی: کتاب القراءات، باب فی فاتحة الکتاب، شمارهٔ حدیث (۲۹۲۷).
[8]- به روایت ابن ابی شیبه، شمارهٔ روایت (۸۸۲۵) و آجری در أخلاق حملة القرآن، شمارهٔ روایت (۱).
[9]- به روایت مسلم: کتاب الصلاة، باب إثبات التکبیر فی کل خفض ورفع فی الصلاة إلا رفعه من الرکوع (۳۹۲).
[10]- به روایت احمد (۱/ ۳۸۶) و ترمذی: أبواب الصلاة، باب ما جاء فی التکبیر عند الرکوع والسجود (۲۵۳) ونسائی: کتاب صفة الصلاة، باب التکبیر عند الرفع من السجود (۱۱۴۲).